روز عرفه، روز نیایش، روز بارش چشم های خاکیان
صحرای عرفات در تاریخچه خود خاطراتی از مردان بزرگ الهی چون آدم ابوالبشرعلیه السلام ، ابراهیم خلیل الله علیه السلام ، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و نیز سیدالشهدا علیه السلام را دارد که با حضور شان عرفه را نور افشانی کردند و خود نیز از تلالو پرتوهای رحمت و عنایت الهی در این میعادگاه عارفان متبرک شدند. دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است.
لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (علیه السلام) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند.
«عرفه»، روز معرفت است، روز جاودانگی و ابدیت، روز عشق و فرزانگی.
روزی که غبار عصیان و افسار گسیختگی، از قلبها زدوده میشود؛ روزی که هنگامهی حضور و شوق «توبه» است. «عرفه»، روزی است که ملایک در عرفات، سبد سبد گلواژه های رحمت الهی و طَبق طَبق شیرینی اجابت در دست، میرسند.
«عرفه»، روزعشق است و مهربانی؛ روز بهار فرصتها و هنگامه رویش گلستان «رحمت» است.
«عرفه» نگین انگشتری ذیحجه است، نغمه ی زیبای شکفتن در باغ صفا و مروه، شعر مشعر دل،
صفای «صفا دلان»، مروّت «مروه پویان» و زمزمه ی «زمزم نوشان» است.
«عرفه»، روز اشک است و ناله. «عرفات»، سرزمین اشکها، سرزمین عشق، سرزمین میعاد،
سرزمین نور و سرور، سرزمین تقوا و توبه و سرزمین درد و درمان است. از گوشه گوشه ی این دشت، ندای «لَبَّیْکَ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ …» به عرش برین میرسد.
گوش کن! میشنوی؟ نگاه کن! میبینی؟
|
||