ختم 40 دعای فرج (همین امروز)
هرتعدادی که میتونید بخونید نظر بذارید و بگید :
{برای ظهور امام زمان و شفای مریضان}
مادرانِ عالی… دخترانِ عالیتر!
مادر بودن سخت ترین شغل دنیاست. مخصوصاً اگر قرار باشد مادر یک دختر باشید! اکنون آینده ی یک نسل، در دستان شماست!
یک مادر موفق، باید حتماً در چند گام از دختر خود، جلوتر باشد تا دختری ممتاز، تربیت کند. از جمله آنها:
حسود نباشید!
خیلی ها فکر می کنند حسادت، در زنان بیشتر از مردان وجود دارد. چه این عقیده، درست باشد، چه نادرست؛ خوشبختانه حسادت را می توان در هر دو جنس، به خوبی حل کرد.
و این کار نیز با استفاده از دو روش زیر انجام می گیرد:
1. فکر کردن : به موضوعاتی فکر کنید که برای خودتان، اقوام یا دوستانتان، درباره حسادت، رخ داده است. آیا شما نیز مصداق این حدیث بوده اید که :« حسود زود خشمگین مى شود و دیر كینه از دلش مى رود. [1] » به این آثار و ضررهای آن ( در خودتان و دیگران) خوب بیندیشید. امام علی (ع) می فرمایند : « حسادت نتیجه اى جز زیان و ناراحتى كه دلت را سست و تنت را بیمار مى گرداند به بار نمى آورد . » [2]
2. مطالعه : داستان هایی درباره ی اینکه حسادت سبب بروز چه مشکلاتی شده است، بخوانید. آیا تا به حال به این موضوع، دقت کرده بودید که اولین گناه، حسادت بوده است؟ آنگاه که شیطان بر آدم حسد ورزید و به او سجده نکرد!
خودتان را دراین باره، مدام چک کنید و به محض دیدن نشانه ای از حسادت در خود، آن را رفع کنید! چون «شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرك است. » [3]
مراقب نشانه های حسادت در دخترتان هم باشید! اگر می بینید دخترتان به چیزهایی که دوستانش دارند، حسودی می کند، این احساس را پیش از آنکه زندگی او را نابود کند از بین ببرید. می توانید با خواندن داستانهایی کودکانه دراین باره برای او، این کار را بکنید. البته یادتان باشد که شخصیت دخترتان را زیر سۆال نبرید!
برای دخترتان، قصه بگویید
قصه های خوب میتواند به دخترتان، دید مثبتی از زندگی بدهد.تأکید میکنیم: قصه های خوب!
وقتی برای دخترتان داستانی را تعریف می کنید که قهرمانش فردی مثبت و دارای خصوصیت مثبتی است، دخترتان از ویژگی مطلوب و مثبت او الگوگیری میکند.
همچنین وقتی دخترتان میبیند قهرمانش علیرغم مشکلات فراوانی که در طول قصه داشته، ولی در نهایت پیروز می شود، صبر، بردباری، امیدواری، خسته نشدن و جا نزدن در مسیر خوب، و … را به طور عملی می آموزد.
قرآن کریم در ضمن بیان داستانهای متعدد، بارها بر این نکته تأکید کرده است که در شنیدن داستان، نشانه ها و عبرتهایی نهفته است.
علاوه بر این، گوش دادن قصه سبب می شود کودک ، دوستان بیشتری پیدا کند. دوستانی که ویژگی های خوبی دارند و با او مهربان هستند.
فایده مهم دیگر قصه گویی برای فرزندتان این است که او کم کم به مطالعه نیز علاقه مند میشود و وقتی بزرگتر شود از شما میخواهد که برایش کتاب داستانی بخرید تا خودش آن را بخواند. علاقه به دانستن و مطالعه، با قصه گویی های خوب شما می تواند در دخترتان، نهادینه شود.
و نتیجه ی مهم آخر از قصه گویی، ایجاد زمان و فرصتی مناسب برای کنار هم بودن شماست. عادت به خلوت مادر و دختر همراه با خاطراتی شیرین و به یاد ماندنی! که در کودکی با قصه گویی همراه است و بعد ها که دختر نوجوانی شد، به راحتی مشکلات ناشی بلوغ یا مسائل عاطفی و احساسی اش را با شما مطرح خواهدکرد. زیرا یاد گرفته با مادرش خلوت کند و در این لحظات، همراهی شیرین او را حس کرده است.
نق زدن کافی است
به شوهرتان غر نزنید، به ویژه جلوی دخترتان! غر زدن نتیجه ی ذهنی مشغول و پریشان است، زیرا مسائل کوچک و جزئی را بی جهت بزرگ می کنید. آن وقت یک کاه، کوه می شود! درباره ی مسائل، درست فکر کنید. به گذشته نگاهی بیندازید و به ترس ها و نگرانی های بی موردی که داشته اید، بیندیشید. اگر مشکلی، راه حلی دارد، آن راه حل را بیابید و با تمام توان، به کار ببرید. اما اگر راهی ندارد، اجازه ندهید که ذهنی آشفته و زبانی ناله کننده، اول روح شما را نابود کند و بعد احترام و ارزشتان را در مقابل دخترتان! قرآن کریم به کسانی که به مصیبت و گرفتاری دچار می شوند، صبر و توکل را پیشنهاد می کند [4]. و اینکه بدانیم خداوند مراقب ماست و روزی همگی از این دنیا کوچ می کنیم [5].
تصمیمگیری را به او بیاموزید
سرتاسر زندگی، تصمیم گرفتن است! اینکه چه موقع از خواب بیدار شویم. چه لباسی بپوشیم. چه چیزی بخوریم. کجا برویم. با چه کسی دوست شویم. چگونه حقمان را بگیریم. چگونه رابطه ای را تمام کنیم و … . بسیاری از ما با حمایت بیش از اندازه از دخترمان، به او ظلم می کنیم و آسیب می رسانیم. مادران باید درباره ی اینکه چه مقدار پول یا چه حد آزادی به دخترشان بدهند با همسر خود مشورت کرده و تصمیم بگیرند. به طور کلی، هیچ راه کلی یا ساده ای وجود ندارد.
یکی از روش هایش این است که وقتی دخترتان به اندازه کافی بزرگ شد برای خرید یا انجام برخی امور منزل او را به بیرون بفرستید. گاهی هم او را همراه خود بیرون ببرید تا نحوه ی خرید کردن و تصمیم گیریهای مختلف شما را به چشم ببیند. انتخاب لباس، وسایل منزل، خانه، یخچال و بسیاری از چیزهای کوچک و بزرگ دیگر بر عهده ی زنهاست. اگر به دخترتان کمک کنید تا از همان سنین کودکی تصمیماتی بگیرد، احتمالاً در بزرگسالی تصمیمات بهتر و عاقلانه تری خواهد گرفت. این تصمیمات، شاید در کودکی بسیار جزئی و ساده باشند (مثلاً از بین چند مورد لباس مناسب، خودش یکی را برای مهمانی فردا شب، انتخاب کند) ولی تمرینی برای تصمیم گیریهای مهم او در آینده خواهند شد.
شما به عنوان مادر یک دختر، باید برخی گامهای مهم را بدانید تا بتوانید در تربیت او موفقتر عمل کنید.
پینوشتها:
[1] بحارالأنوار، ج73، ص256، ح29 . امام علی (ع)
[2] بحارالأنوار، ج73، ص256
[3] كافى، ج2، ص327، ح2 . امام صادق (ع)
[4] الذین صبرو و علی ربهم یتوکلون
[5] الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون
منبع: تبیان
دو دریای شور و شیرین
در شمال کشور دانمارک در شهر توریستی اسکاگن جایی که دریای شمال و دریای بالتیک به هم می رسند اما با هم ادغام نمی شوند. یکی از این دریا ها شور است و دیگری شیرین. این یکی از معجزات الهی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. این پدیده در دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس که در تنگه جبل الطارق به هم می رسد دیده می شود اما به دلایلی مانند دما میزان شوری و شیرینی از هم جدا می شوند. آب دریاهای مختلف غلظت های متفاوتی با هم دارندو کشش سطحی ایجاد می کنند گویی که دیواره نازکی بین آن دو برپا شده است. در اقیانوس اطلس جریان آب شیرینی وجود دارد که آن را گلف استیریم می نامند این جریان عظیم از سواحل آمریکای مرکزی حرکت می کند و سراسر اروپا را طی می کند و به سواحل اروپای شمالی می رسد.
دو دریای شور و شیرین که به هم می رسند اما به هم تجاوز نمی کنند.
در سوره الرحمن آیات 19-20-21-22 :
19- دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.
20- اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.
21- پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟
22- از آن دو، مروارید و مرجان خارج مىشود.
بیشترین دلیلی که باعث وقوع چنین پدیده ای می شود غلطت شوری و شیرینی دریاهاست که باعث جلوگیری از ترکیب آنها می شود. در طرفـین این مانع هر یک از دریاها دما و شوری و غـلظت و شرایط زیستی خاص خود را دارد.
سوره مبارکه فرقان آیه 53:
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
سوره مبارکه فاطر آیه 12:
این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خورید، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتی ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می شکافند و پیش می روند، باشد که سپاسگزار باشید.
دختراني را مي شناسم كه صورتي مي پوشند!
لاك قرمز مي زنند!
ناز مي كنند!
عروسك دارند!
لوس مي شوند گــآهي
و لبخنـــد مي زنند
اينهايي كه مي شناسم دخترند!!
ولي
به دخترانه هايشان چوب حراج نزدند!
ياد گرفته اند “همه” لايق دخترانه ها نيستند! (1)
اينهــآ هم دختـرند
با چاشني چــآدر
و نمك حيــا… (2)
هنوز هم “بانمـك ها” پرطرفـــــــــــدارترند…
1.رسول اكرم (ص):بهترين زنانتان، آن زن بسيار مهربان و پاكدامن است كه براى شوهرش خودآرايى مى كند و از غير او خود را محفوظ نگه مى دارد{كافى، ج5، ص324، ح1}
2.رسول اكرم (ص):حيا خوب است ولى براى زنان خوب تر است{نهج الفصاحه، ح 2006}
◥ 15 توصیه میرزا اسماعیل دولابی را برای زندگی مومنانه( انشالله) ◣
1. هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.
2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3. اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
6. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
7. تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
8. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود.
9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.
10. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
11. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
13. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
14. دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.”
15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.
قرآن کریم درباره پیامبر خاتم، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «و لکم فی رسولالله اسوه حسنه»؛ از این رو سیره و سنت رسول امین اسلام که برخی را اشاره می کنیم، می تواند گره از بسیاری از مشکلات مادی و معنوی انسان ها باز کند:
1-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.
۲- در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
۳- نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴- هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵- وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
۶-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷- هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد.
۸- هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
۹- چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
منابع : کتاب «منتهي الآمال» محدث قمي و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسي به نقل از: سايت شفقنا
+ ادامه در روزهایِ آتی : )
سلام. با توکل به خدا از امروز اولین پست سبک زندگی اسلامی رو گذاشتم.
سعی میکنم داستان هایی از زندگی شهدا که مصداق سبک زندگی اسلامی هست رو در این وب قرار بدم.
امیدوارم مورد پسندتون واقع بشه …
حرام است ، حرام … !!!
نگذاشت تالار بگیریم. ما هم تمام مراسمات را توی خانه گرفتیم. خانم ها دور تا دور نشسته بودند و طبق رسم ، داماد باید می آمد کنار عروس می نشست تا هدایای خانواده ها تقدیم شود. گفتم : مادر جان ! پاتختی است ، همه منتظرند ؛ چرا نمیایی ؟! اگر نیایی فکر می کنند عیب و ایرادی داری!گفت : نه ! هر فکری میخوان بکنن ، از نظر اسلام درست نیست جایی برم که این همه خانم نشسته. کنترل نگاه ها در این شرایط سخته مادر ، سخت !
« راوی : مادر شهید حسن آقاسی زاده شعرباف »
به خاطر خودت…
بعضی وقت ها حرف هایی می زد که همان می شد مبنای زندگی مان. یک بار رو به من کرد و گفت :من تو رو برای خودت دوست دارم ، نه برای خودم.تو هم بهتره من رو به خاطر خودم دوست داشته باشی نه به خاطر خودت.همین جمله باعث شده بود در مواقع خاص ، خودم را جای ایشان بگذارم و بعد تصمیم بگیرم ؛ و طبیعی بود که با این نگاه ، زندگی مان دارای تحکیم ، محبت و مودت بیشتری می شد.
« راوی : همسر شهید محمد علی رجایی »
یکی از دعاهای آشنا و معروف دعای «اللهم کن لولیک ……» است که به دعای فرج معروف شده است ولی در واقع دعای سلامتی امام زمان(علیه السلام) است. نام “دعای فرج” درباره دعاهای دیگری صدق می کند که دعای «الهی عظم البلاء……» از آن جمله است. دعای سلامتی در اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان وارد شده است و درباره تکرار این دعا در شب بیست و سوم و خواندن آن در همه شب های ماه مبارک و هر زمان دیگری سفارش شده است.
درباره آیة الله بهاءالدینی نوشته اند که ایشان در قنوت نمازهایشان، دعاهای مرسوم را می خواندند، تا این که نوع دعا، کلمات و عبارات ایشان تغییر کرد و هرگاه دست های خود را مقابل صورت می گرفتند، برای حضرت مهدی (علیه السلام) این گونه دعا می کردند: «اللهم کن لولیک ……». در فرصت مناسبی علت تغییر دعا را از ایشان پرسیدند. معظم له در یک جمله کوتاه فرمودند: «حضرت پیغام دادند که در قنوت به من دعا کنید».[1]
این دعا نوعی ابراز محبت به امام زمان(علیه السلام) است. از فوائد خواندن این دعا دفع بلا از حضرت و نزول برکات و عنایات الهی بر ایشان و همچنین تعجیل در فرجشان است. امامان(علیهم السلام) گاهی از یک فرد عادی می خواستند که در زیارت بر سلامتی ایشان دعا کنند[2]. حضرت علی(علیه السلام) می فرمودند که دعای هیچ فردی را کوچک نشمارید. حتی اگر دعای یک یهودی باشد.[3]
همچنین این دعا برای دعا کننده آثار و برکات فراوانی دارد که مهمترین آن افزایش محبت و معرفت به آن جناب و عنایت ویژه حضرت مهدی(علیه السلام) به اوست. ایشان همچنین در حق دعا کننده دعا می فرماید. در ادامه بخش هایی کوتاه از شرح فرازهای دعا را مرور می کنیم.[4]
“اللهم”
معنای شروع کار با نام خدا این نیست که خصوص لفظ «بسم الله» ذکر شود. بلکه هر چه سبب یاد خدا شود کافی است. لفظ «اللهم» نیز برای نام و یاد خدا کفایت می کند. برخی از ادعیه نیز به جای لفظ «بسم الله» با تحمید و تسبیح و تکبیر پروردگار شروع می شود ولی این مطلب دلالت ندارد که ما در خواندن این ادعیه نمی توانیم با «بسم الله» شروع کنیم بلکه می توانیم «بسم الله» را به قصد رجاء و ثواب بگوییم.
“کُن لولیّک”
کلمه “کن” به معنای (باش) و بیانگر درخواست های ما از خداوند متعال است. در این دعا از خداوند متعال می خواهیم که برای اماممان ولی، حافظ، قائد و ناصر و …. باشد. و به این ترتیب انواع خیرات و برکات را برای حضرت حجت می خواهیم. یکی از حکمت های این درخواست این است که این برکات شامل حال ما نیز می شود. لقب «ولی الله» از القابی است که درباره امام عصر(علیه السلام) وارد شده است. در روایت آمده است که وقتی 313 نفر از یاران حضرت گرداگرد ایشان جمع می شوند. ندا می رسد که: ای ولی الله! برخیز و دشمنان خدا را بکش.[5]
“الحجّة بن الحسن”
یکی از القاب مشهور حضرت مهدی(علیه السلام) “حجت” و “حجت الله” است. البته همه ائمه(علیهم السلام) در این لقب شریکند ولی هر جا این لفظ بی قرینه ذکر شود منظور امام دوازدهم است. از امام هادی (علیه السلام) پرسیدند که اگر نام بردن از جانشین امام حسن عسگری(علیه السلام) جایز(حلال) نیست، پس چگونه از ایشان یاد کنیم: امام هادی(علیه السلام) پاسخ دادند: بگویید حجت آل محمد(علیهم السلام).
همچنین رسیده است که نقش انگشتری حضرت «انا حجة الله» است و یا «انا حجة الله و خالصته».[6]
“صلواتک علیه و علی آبائه”
اگرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس الله نیازمندند و باید دائما فیض الهی بر ایشان نازل شود. صلوات در واقع ادب ما را می رساند و الا ما که از خودمان چیزی نداریم، بلکه از خداوند مسئلت می کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید و همین عرض ادب برای ما تقرب است. [7]
“فی هذه الساعة و فی کل ساعة”
«فی هذه الساعة» در این دعا به شب قدر اشاره دارد ولی عبارت «فی کل ساعة» بیانگر وظیفه همیشگی منتظر یعنی توجه و دعای همیشگی برای امام زمان (علیه السلام) و نشانگر همت والای دعا کننده است.
“ولیّاً”
دعا کننده از خداوند متعال می خواهد که ولیّ امام عصر (علیه السلام) باشد. زیرا اگر او ولایت و سرپرستی کسی را عهده دار شود، از همه بهتر و بالاتر است و او را کفایت می کند. نگاهی اجمالی به مفهوم کلماتی که در ادامه آمده است: حافظا، قائدا، ناصرا، دلیلا، عینا. نشان می دهد که پر بارترین و جامع ترین آن ها واژه “ولیّ” است. به نظر می رسد که حکمت تقدم این لفظ جامعیت آن باشد.
“حافظاً”
پروردگار متعال همیشه برای حفظ اولیای خود، از وسایل و اسبابی استفاده کرده است. به آتش فرمان داده که بر ابراهیم گلستان شود. به رود خروشان دستور داده که صندوق حامل موسی را به کاخ فرعون برساند. حضرت عیسی را به آسمان برده و برای حفظ جان اشرف مخلوقاتش به عنکبوت دستور تنیدن تار و به کبوتر فرمان لانه سازی بر دهانه غار داده است.
ولی باید توجه داشت که حفاظت الهی همیشه به صورت معجزه نیست. بلکه گاهی هم عوامل طبیعی، ابزار و زمینه حفاظت هستند. آن گونه که در حفاظت از اصحاب کهف نتابیدن مستقیم خورشید و وجود نسیم و وسعت مکان غار، از عوامل طبیعی برای سلامت اصحاب کهف بود.[8]
اگرچه خداوند متعال برای حفظ ولیّ اش قدرت دارد اما تمام انسان ها در تمام دوران ها وظیفه دارند که برای حفظ ولیّ زمان خود جان فشانی کنند. کامل ترین و بارزترین نمونه این جان فشانی ایثار امیرالمومنین(علیه السلام) در لیلة المبیت بود.
بنابراین همان راه هایی که برای حفظ و سلامتی انبیا و اولیای پیشین وجود داشته در مورد آخرین حجت الهی نیز وجود دارد، ولی همه ما نیز موظف به تلاش برای حفظ ایشان در برابر همه آسیب ها هستیم. دعا برای ایشان یکی از راه های انجام این وظیفه است.
“قائداً و ناصراً”
کسی که جلوی کاروان حرکت می کند و کاروان را به پیش می برد قائد است. دعا کننده در این فراز از خداوند می خواهد که در همه حال راهبر و رهبر امام زمان(علیه السلام) باشد و همان گونه که همه اولیای خود را در طول تاریخ به شیوه های مختلف یاری داده است. حضرت حجت(علیه السلام) را نیز یاری دهد.
“دلیلاً و عیناً”
ما از خداوند می خواهیم که خودش دلیل و راهنمای امام باشد تا زمینه های ظهور او فراهم شود. در حقیقت روح این دعا _ که درخواست سلامتی برای امام زمان (علیه السلام) است_ در قالب الفاظ مختلفی بیان می شود. واژه “عین” هم هر چند معانی مختلفی دارد در این دعا به معنای نگهبان و ناظر آمده است.
“حتّی تسکنه أرضک طوعاً”
دعا کننده از خداوند می خواهد که عمر توام با سلامتی امام عصر(علیه السلام) تا آن جا طولانی شود که روزگار ظهور و سکونت آن حضرت بر زمین در حال اطاعت مردم فرا رسد و پس از آن که مردم از اطاعتش سر باز می زدند، با میل و رغبت به اطاعتش در آیند. این عبارت از دعا می رساند که دعا کننده سلامتی حضرت را در تمام لحظات غیبت و ظهور می طلبد.
واژه “حتی” هر چند غایت کلام را نشان می دهد اما داخل در بخش ابتدایی دعا است. دعا کننده از خداوند متعال می خواهد که اهل زمین را برای آن حضرت رام و فرمان بردار قرار دهد. چنان که در تاویل این آیه شریفه: «لَهُ أَسْلَمَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهاً[9]» آمده است:
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که امام مهدی(علیه السلام) قیام کند، زمینی باقی نمی ماند مگر آن که گلبانگ توحید و شهادت به رسالت پیامبر (صلوات الله علیه و آله) در آن شنیده می شود.[10]
در این عصر امام مهدی(علیه السلام) بر روی زمین مستقر هستند ولی به علت اطاعت نکردن مردم از ایشان، در محل های مختلفی به سر می برند. از آن جا که این نوع زندگی توام با آرامش و استقرار نیست، «سکونت» محسوب نمی شود و مصداق “تسکنه” نیست.
“و تمتّعه فیها طویلاً”
این فراز از دعا آرزوی طول بقا برای حکومت آن موعود جهانی است. دعا کننده بعد از درخواست ظهور، حکومت طولانی امام عصر(علیه السلام) را تقاضا می کند. با توجه به این که این دعای شریف از ناحیه امامان معصوم(علیهم السلام) صادر شده است و در طول تاریخ انسان های مومن و متقی بارها و بارها آن را زمزمه کرده اند. پروردگار متعال نیز دعای ایشان را مستجاب می کند و قطعا حکومتی که ایشان تشکیل می دهد طولانی است.
دعای سلامتی امام زمان(علیه السلام) یک دعای سیاسی و اجتماعی نیز می باشد. واژه ای مانند «ولیّ» و عبارت «حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا» بیانگر پیام های سیاسی و اجتماعی هستند. منتظران ایشان فراتر از دعا برای حضرت سعی می کنند با اصلاح خود و جامعه، زمینه را برای رغبت و میل عمومی به ولیّ خدا فراهم آورند.
پی نوشت:
[1] . شرح دعای سلامتی، محسن قرائتی، به کوشش حسن سلم آبادی، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، 1393
برگرفته از: آیت بصیرت، حسن شفیعی، ص 107
[2] . ر.ک: وسائل الشیعه، ج 14، ص 537
[3] . بحارالانوار، ج 90، ص 294
[4] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: شرح دعای سلامتی ص40 تا ص 92
[5] كفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص: 267
[6] . نجم الثاقب، طبرسی نوری، ص 68
[7] شرح دعای سلامتی، ص 53، برگرفته از:توصیه ها، پرسش ها، پاسخ ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ص 78.
[8] .سوره کهف، آیه 17.
[9] . سوره آل عمران، آیه 83.
[10] . تفسیر نورالثقلین، ج1، ص362
【کلیپ صوتــﮯ امامـ خآمنـﮧای】
♢حجاب و عفآف ♢
http://s5.picofile.com/file/8139121692/01_agha_hejab_93.mp3.html
✿ گلچینــﮯ از بیآنآت رهبر در مورد “ماموریت جوان مومـטּ و انقلابـــﮯ براے پیشرفت کشور” ✿
براى شب نیمه شعبان چند عمل وارد شده است:
1- غسل، كه باعث تخفیف گناهان مىشود.
2- احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است كه هر كس این شب را احیا دارد؛ نمیرد دل او در روزى كه دلها بمیرند.
3- زیارت امام حسین علیه السلام است كه افضل اعمال این شب
4- خواندن دعایی كه شیخ و سیّد نقل كردهاند و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَیْهِ است.
5- صلوات هر روز را كه در وقت زوال وارد شده خوانده شود.
6- دعاى كمیل را كه در این شب وارد شده است، خوانده شود.
7- هر یك از اذکار سُبْحانَ اللّهِ ، الْحَمْدُلِلّهِ ، اللّهُ اَكْبَرُ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ صد مرتبه گفته شود، تا خداوند تعالى گناهان گذشته او را بیامرزد و برآورد حاجتهاى دنیا و آخرت او را.
8- شیخ در مصباح از ابویحیى در ضمن خبرى در فضیلت شب نیمه شعبان روایت كرده كه از مولاى خودم حضرت صادق علیه السلام پرسیدم كه بهترین دعاها در این شب چیست؟ فرمود: پس از آن که بجا آوردى نماز عشا را، دو ركعت نماز اقامه کن که در ركعت اول حمد و سُوره قُلْ یا اَیُّهَا الْكافِروُنَ خوانده شود و در ركعت دوم حمد و سوره توحید خوانده شود.
9- نماز جناب جعفر را به جا آورده شود.
10- بجا آورده شود نمازهاى این شب، از جمله نمازی كه روایت كرده ابویحیى صَنْعانى از حضرت باقر و صادق عَلیهِماالسَّلام و هم روایت كردهاند از آن دو بزرگوار سى نفر از كسانى كه مورد وثوق و اعتماد است به ایشان كه آن دو بزرگوار فرمودند كه هرگاه شب نیمه شعبان شد پس بجا آور چهار ركعت نماز، بخوان در هر ركعت حمد و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ صد مرتبه
روز نیمه شعبان
عید مولود شریف امام دوازدهم مَوْلانا وَ اِمامُنا الْمَهْدِىُّ حضرت حجّة بن الحسن صاحبُ الزَّمان صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ است :
وَ یُسْتَحَبُّ زِیارَتُهُ علیه السلام فى كُلِّ زَمانٍ وَ مَكانٍ وَ الدُّعآءُ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ عِنْدَ
و مستحب است زیارت آن حضرت علیه السلام در هر زمان و مكان و در هر جا و دعا براى تعجیل ظهور آن حضرت در هنگام
زِیارَتِهِ وَ تَتَاَكَّدُ زِیارَتُهُ فِى السِّرْدابِ بِسُرَّمَنْ رَاى وَ هُوَالْمُتَیَقَّنُ ظُهُورُهُ
زیارت و بخصوص تاكید شده به زیارت آن حضرت در سرداب سامراء، و ظهور آن حضرت
وَ تَمَلُّكُهُ وَ اَنَّهُ یَمْلاَُ الاْرْضَ قِسْطا وَ عَدْلا كَما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا
و فرمانروائیش مسلم است و او است كه زمین را پر از عدل و داد كند چنانچه پر شده باشد از ستم و بیدادگرى
قَدْرَها غَیْرُكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
نتواند جز تو اى مهربانترین مهربانان.
التماس دعا
منبع:تبیان
کاخ نشینی خوی کاخ نشینی میآورد
ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعهٔ ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ نشینی به پایین بکشید، خود کاخ نشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است.
توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این کوخ نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ نشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخنشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد.
امام خميني(ره) (۰۱/۰۱/۱۳۶۲)
ضیافت اشرافی و خصوصی زنان دولتیها در کاخ سعدآباد، همراه با شوی لباس و رقص لزگی/ ترک مراسم به نشانه اعتراض توسط همسر صالحی
گروه سیاسی- رجانیوز: در حالی که در نخستین روزهای سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» خبر حضور رییس جمهور در شمال کشور و پس از آن به کیش منتشر شد و باعث حیرت افکار عمومی گشت، در آخرین روز فروردین ماه سال جاری، انتشار خبر دیگری توسط رسانه ها باعث تعجب و تاسف شده است.
به گزارش رجانیوز، شب گذشته همزمان با شب میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها جشنی به مناسبت بزرگداشت مقام زن در تالار حافظیه کاخ سعدآباد برگزار شد، مراسمی که پیش از این شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان رئیس جمهور از برگزاری آن خبر داده بود.
بر پایه گزارشی که خبرگزاری فارس منتشر کرده است، این جشن زنانه و اشرافی در فضای کاخ سعدآباد که فاصله طبقاتی زنان دولتمردان و مسئولان زن دولتی را به رخ عموم زنان جامعه میکشید برگزار شد و تمام مدعوین زن این ضیافت، از قبل دعوت شده و و هیچ امکانی برای ورود افراد عادی به این مراسم وجود نداشت. همچنین عالیه صاحبی همسر رییس جمهور نیز در این مراسم حضور داشت.
در این مراسم با ورود هر میهمان، تشریفات او را تا محل تحویل لوازم شخصی، لباسها، تلفن همراه و دوربین عکاسی همراهی میکرد و جای هر فردی از پیش مشخص شده بود.
این جشن بزرگداشت مقام زن که با بی حجاب شدن میهمانان آن بیشتر شبیه یک دور همی زنانه شده بود از بخشهای مختلفی غیر از دولت نیز میهمانانی داشت، فعالان امور زنان، بازیگر، کارگردان و نویسنده زن.
رقص لزگی 6 دختر، کنسرت موسیقی زنان و برگزاری شوی لباس زنان بخشی از ویژه برنامههای این ضیافت بود.
اما برپایی مراسمی به بهانه ولادت بانوی مکرمه اسلام حضرت فاطمه (س) حرمتها و اقتضائاتی دارد که میتوان آن را در فضایی بی تکلف و خارج از محیط اشرافی یک کاخ آن را برگزار کرد.
از سوی دیگر اگر قرار است جشنی برای ولادت حضرت زهرا (س) از سوی دولتمردان با حضور خدمتگزاران عرصه زنان برگزار شود بهتر است که در محیطی که عموم زنان جامعه امکان حضور در آن را داشته باشند برپا شود تا شادی برای روز زن ، انحصاری نشود.
در همین باره، جهان نیوز هم نوشت: آنچه پررنگ تر عنوان این مراسم بود، برگزاری شوی لباس ایرانی و اسلامی و همچنین رقص دختران نوجوان در بخشی از آن بود، طوری که به دلیل شرایط نامناسب برنامه، همسر علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی به نشانه اعتراض سالن حافظیه را ترک کرد.
گفته می شود مدیریت این مراسم را همسر حسین فریدون، برادر و دستیار ویژه رئیس جمهور، برعهده داشته است.
دیگر نکته تامل برانگیز این مراسم، حجاب مانکنهای زن دعوت شده به مراسم بود. با وجود اینکه وضعیت پوشش مانکنها هنگام ورود به ساختمان حافظیه نامناسب بود اما این پوشش در پایان مراسم و هنگام خروج از این ساختمان وضعیت زننده تری پیدا کرد؛ به طوری که مسئولین تشریفات نهاد ریاست جمهوری برای جلوگیری از جولان مانکن ها در محوطه، مجبور شدند آنان را از درب ساختمان حافظیه تا محل توقف خودروهایشان، با آژانس هدایت کنند.
گفتنی است که در پایان مراسم به هر یک از مدعوین ایرانی و خارجی، تعداد 5 سکه تمام بهار اهدا شد.
لازم به ذکر است، با و جود حضور خبرنگار رجانیوز برای پوشش این برنامه، با توجه به چهره و پوشش نامناسب بسیاری از افراد دعوت شده در این مراسم پرحاشیه، به خبرنگاران و عکاسان حتی اجازه نزدیک شدن به محیط کاخ سعد آباد نیز داده نمی شد تا این جشن خصوصی زنانه دولتی ها، انعکاسی در رسانه ها نداشته باشد.
بســــم رب الـــزهـــراء(س)
بــه خُـــدآ سُــوگـــنــد هــر مــلــتــی کـــه درون خـــآنــه ی خـُـود مُـــورد هـُـجــُـوم قــرآر گــیــرد!
ذلــیــل خــــوآهـــد شـُــد…
♦ امـآم عــلی (ع) ، خـطـبـه ۲۷ نـهج الـبـلـآغـه
◄ مـراقـب بـآشـیـم،دشـمن در هـمـیـن نـزدیـکی سـت ►
بلا و گرفتاری برای شکوفا شدن استعدادها و روشدن نقاط ضعف و قوت انسان است . حتی اگر گرفتاری در اثر گناه یا اشتباه ما پدید آمده باشد، انسان در کوران سختیهاست که به تفکر و خودشناسی میرسد .
فایده دیگر رنج و سختی پاک شدن روح و رشد عقل و اصلاح رفتار است. خصوصا اگر در سختیها صبورانه و با رضایت رفتار کنیم و شاکی نشویم . باید فواید رنج را باور کنیم ! 【 استاد پناهیان 】
- - - - - - - - - - - - - - - - -
+«انّ البلاء للظالم ادبٌ،و للمؤمن امتحان،و للانبیاءدرجه و للاولیاء كرامه»(بحار الانوار)
بلاها برای ستمگران جنبه كیفر و تأدیب دارد. برای مؤمنان، امتحان و برای پیامبران باعث ارتقای رتبه و درجه و برای اولیای الهی موجب كرامت و بزرگواری می گردد.
+امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «دنیا دو روز است: روزى به زیان توست و روزى به سودتوست. روزى كه به سود توست، سرمست مشو. روزى كه به زیان توست، غم مخور؛ زیرا تو در هر دوى آن ها آزمایش میشوى».( تحف العقول)
آنهایی که اهل دین هستند واهل علم هستند ،نباید از دیگران تقلید کنند،باید کاری کنند که مردم از آنها پیروی کنند.
مقام معظم رهبری ،مطللع عشق ،ص۱۲۱
الگو باشیم:
کارمان برعکس شده بود ،به جای اینکه خانواده داماد برای پایین آوردن مهریه چانه زنی کنند ،برای بالا بردنش اصرارمی کردند! ازآنها اصرار واز دکتر انکار .
چون ایشان مسائل مالی را عامل اساسی نمی دانستند، وقتی از حسن خلق و دیانت داماد اطمینان پیدا کردند ، بقیه مسائل را حل شده می دیدند.از طرفی می گفتند :ما برای جامعه الگو هستیم ،نباید مبنایی بگذاریم که دیگران به سختی بیفتند.
آخر سر هم ،مهریه ای در حد متوسط آن روز تعیین شد.
“شهید مفتح به روایت همسر”
مجله شاهد یاران ،شماره ۱۴،ص۶۷
بچه مسلمان باید برای دیگران الگو باشد چون راه و چاهش مشخص است .
امروزه هیاهوی بازار سیاهی که بعضی ها برای در ازدواج راه انداختند؛ باعث فرو رفتن حتي خودشان در مشکلات شده اند. وازدواج تبدیل به زندگی سیاه براي آنها شده است.
هیچ وقت لباس خارجـــے بر تن نمــــے ڪرد. از خیاط مــــے خواست با پارچه هاے تولید داخل برایش لباس بدوزد. واین روش را مبارزه با استڪبار مـــے دانست.آن روزها دڪمه در داخل تولید نمـــے شد، خیاط هم از دکمه استفاده ڪرده بود.
بعد از اینکه لباس را دید،از دڪمه هاے خارجـــے خوشش نیامد.به همین دلیل به خیاط “یاد داد” تا با قیطان دڪمه درست ڪند وبه لباس بدوزد. نمونه این لباس در ڪتابخانه ایشان موجود است.
(خاطره اے از آیت الله مرعشـــے نجفــــے)
بازگشت سربازای عزیزوطنمون رو به همه تبریک میگم
… جای شهید جمشید دانایی فر خالی …
عاشقــــــی پیــــــداست از زاریِ دلـــــ
نیست بیمــــاری چــــو بیمــــاری دلـــــ
علت عاشـــــق زِ علت ها جــــــداست
عشــــق اسطـرلاب اســــرار خــداست
فردای روزی که به خاک سپرده بودندش، می روند سر خاک، «آقـــــــــا» هم آنجا بود. زودتر از بقیه آمده بود. می گفت:
«دلـــــــــــم برای صیـــــــــــادم تنگ شده!»
دو راه داری: یا می توانی مثل همه ای باشی که می ریزند و می پاشند و دغدغه نان ندارند. در این صورت می توانی به خودت بگویی حالا که من فرمانده ام و همه گوش به فرمان من هستند، اصلاً گم نامی یعنی چی؟ یا این که می توانی خودت را بیندازی وسط میدان، تن به بلا بسپاری، غم دیگران را گوشه دلت قاب کنی و بدون گلایه از مشکلات، عزم کنی با آنها بجنگی.
داستان «علی صیاد شیرازی»، می دانی که از نوع اول نیست. علی، متولد 1323، در کبود گنبد(درگز)، جانشین ستاد کل نیروهای مسلح، کاری کرد که من و تو بعد از سال ها باور کنیم که «درِ باغ شهادت باز، باز است».
می رفت آن طرف خط، وسط عراقی ها، هر چی بهش می گفتند که آخر مرد حسابی! کجای دنیا، فرمانده نیروی زمینی می رود وسط دشمن؟ می خندید و می گفت که من باید خودم به یقین برسم که آن طرف چه خبر است، بعد نیروهایم را بفرستم.
وقتی پشت بی سیم می گویند که فلان کار باید بشود، باید بدانم که شدنی است. پنج کیلومتری دشمن، صدای همه درآمده بود که چرا صیاد آمده اینجا که احتمال هر خطری هست. او را بغل می کنند و به زور می اندازند توی قایق. با همان لباس نظامی و تجهیزات، می پرد بیرون و شناکنان برمی گردد پیش بچه ها.
مراقب تک تک هزینه هایی که در ارتش خرج می شد، بود. یک وقت می آمد و می گفت که فلان جلسه، همه اش اداری نبود، حرف شخصی هم مطرح شد؛ هزینه جلسه را بنویسید به حساب من. لیست تمام تلفن های شخصی خودش را هم داشت.
نماز شبش را که می خواند، تا صبح بیدار می ماند، ما را هم برای نماز بیدار می کرد. بعد از نماز با بچه ها ورزش می کردیم و نهایتاً می رفت سراغ کار. هر روز صبح نیم ساعت تا سه ربع، وقت می گذاشت تا بچه ها درباره هر چه که دوست دارند، حرف بزنند. روزهای جمعه هم می آمد و می گفت که امروز می خواهم یک کار خیر انجام بدهم. بعد وضو می گرفت می رفت داخل آشپزخانه، در را می بست و شروع می کرد به شستن.
یک شب خواب دیده بود که امام به او می گوید: «شما کارتان درست می شود، نگران نباشید.»
21 فروردین78 کارش درست شد…
سالـــــــروز شهــــــادتت مبارکــــــــــــ
برامون دعا کنید تا ما هم سرباز خوبـــــــی باشیم برای آقامـــــــــون….
باسمه تعالی
** هدف همایش
در راستای پی گیری و اجرای سیاست های کلی تعیین شده در طرح شهرستان قرآنی استهبان و با عنایت به نامگذاری سال قرآنی جاری با عنوان“شهر قرآنی – زن نمونه قرآنی” و با توجه به اینکه سبک زندگی را می توان مجموعه ای نسبتاً منسجم از رفتارها و عملکردهای روزمره یک فرد تعریف کرد لذا هدف اصلی در برگزاری این همایش ، ایجاد زمینه ای برای تدوین مقالاتی کاربردی در زمینه سبک زندگی زن نمونه قرآنی با ویژگی های زیر است:
1- نوع رفتاری که در قرآن و سنت برای یک زن نمونه در هر حوزه از زندگی توصیه شده است، بررسی شود.
2- به آسیب هایی که در زمینه سبک زندگی و حوزه های رفتاری زنان جامعه امروز ما وجود دارد توجه شود.
3- از آن جا که نوع رفتار ما نشانی از عقاید و باورها، ارزشها و علاقه های ما است انتظار داردکه در مقالات به مبانی نظری مباحث انتخابی نیز اشاره شود.
** محورهای اصلی همایش
1- سبک زندگی زن نمونه قرآنی در مسایل فردی
الف:زن قرآنی و عفت و حیا و پوشش
ب: سبک رفتاری زن نمونه قرآن در مقابل با نامحرم
ج: نقد و بررسی تفریحات در جامعه با توجه به الگوهای اسلامی در قرآن و روایات
د:نقد و بررسی سبک آرایش زنان در جامعه در مقایسه با الگوهای اسلامی
2- سبک زندگی زن نمونه قرآنی در مسایل خانوادگی
الف: سبک ازدواج در اسلام و مقایسه با وضعیت امروز جامعه
ب:سبک زندگی زن نمونه قرآنی در همسرداری
ج: سبک زندگی زن نمونه قرآنی درمدیریت خانه
د: سبک زندگی زن نمونه قرآنی درنوع تغذیه وسلامتی فرزندان
ه: سبک زندگی زن نمونه قرآنی در رفتار با فرزندان و آسیب شناسی تربیت دینی فرزندان در مقایسه با الگوهای قرآنی
و…
3- سبک زندگی زن نمونه قرآنی در عرصه جامعه، سیاست و مدیریت
الف: نقش زن مسلمان در سالم سازی جامعه
ب: نقش زنان مسلمان در انقلاب و دفاع مقدس
ج: سبک رفتار زن قرآنی در محیط کار و تحصیل
د: شیوه رفتار زن قرآنی در فعالیت های سیاسی و اجتماعی
و: آداب معاشرت با همسایه و خویشاوندان
ه: بررسی عللل ضعیف بودن صله رحم و نقش زنان در ارتباط خانوادگی
ز: چگونه زن می تواند با حفظ نقش اصلی خود در خانواده، در جامعه نیز نقش داشته باشد
ح: بررسی نقش دنیای مجازی و ماهواره در الگوسازی زمینه سبک زندگی خانوادگی و فردی زنان
4- سبک زندگی زن نمونه قرآنی در زمینه اقتصاد و معیشت
الف: الگوی مصرف در خانواده اسلامی و نقش زنان در این زمینه
و…
** چگونگيتنظيموارسال مقالات
الف) شرايط عمومي
1. مقالات به زبان فارسی باشد. از عبارت هاي انگلیسی و عربی در متن اصلي استفاده نشود. در صورت نياز اين عبارتها در پاورقي آورده شود.
ب) شیوه نگارش مقالات
مقالات ارسالي بايد از ساختار علمي برخوردار باشد؛ يعني داراي عنوان، مشخصات نويسنده، چکيده، کليد واژهها، مقدمه، بدنهی اصلي، نتيجهگيري و فهرست منابع باشد. در تنظيم هر يک از مؤلفههاي ساختاري يادشده، لازم است ويژگيهاي زیر رعايت شود:
1. عنوان: عنوان مقاله گويا، رسا و ناظر به محتواي مقاله باشد.
5. بدنهی اصلي: در بدنه اصلي مقاله نکات زیر رعايت شود:
5-1. پيكرهی مطالب در قالب محورهاي مشخص تقسيمبندي و سامان داده شود؛
5-2. نكات مقدماتي، مباني و پيشفرضهاي مطالب، در صورت لزوم فقط درحد ضرورت بيان گردد؛
5-3. در نقل قولها امانتداري كاملاً رعايت شود؛
5-4. نقل قولهاي مستقيم داخل گيومه گذاشته و به روش درون متني به منبع مورد نظر ارجاع گردد؛
5-5. نقلهاي مضموني و محتوايي لازم نيست در گيومه بيايد، اما در هنگام ارجاع به منبع مربوط، از علامت «ر.ك:» استفاده شود؛
5-6. حتيالامكان از نقل قول به غیر از زبان اصلی مقاله (مثل نقل قولهای عربی در مقالات فارسی) در متن خودداري شود؛ مگر اينكه آوردن عین آن عبارت موضوعيت داشته باشد. در آن صورت ترجمهي فارسي عبارت در متن و خود عبارت به زبان اصلي در پاورقي آورده شود.
5-7. روش ارجاع: شيوهي ارجاع در اين همايش به روش APA استوار شده است. در اين روش بلافاصله بعد از پايان يافتن نقل قول مستقيم يا غير مستقيم در داخل پرانتز مشخصات منبع مورد به شرح زير ميآيد:
الف) كتاب و مقاله: (نام خانوادگي نويسنده،نام كتاب، سال انتشار، شماره ي جلد، شماره صفحه) به طور مثال:
(مطهري، مجموعه آثار، 1380، ج 2، ص 47)
ب) نشاني آيات قرآن: پس از ذكر آيه در داخل متن، به صورت (قرآن، نام سوره، شماره آيه) ذكر شود؛ به طور مثال: (قرآن، بقره، 138)
ج) در مورد كتابهاي مرجع مثل دايرهالمعارفها به جاي نام نويسنده، نام كتاب آورده شود. به طور مثال:
(دايرهالمعارف تشيع، 1389، ج 2، ص 85)
6. نتيجهگيري:نتيجه بيانگر يافتههاي تحقيق است كه به صورت گزارههاي خبري موجز بيان ميگردد. بنابراين، از بيان مسأله، مباحث مقدماتي، ساختار مباحث، ادله، مستندات، ذكر مثال يا مطالب استطرادي خودداري شود.
7. فهرست منابع: اطلاعات كتابشناختي كامل منابع و مآخذ تحقيق (اعم از فارسي، عربي، انگلیسی و زبانهای دیگر) در انتهاي مقاله بر حسب نوع منبع به صورت زير تنظيم گردد:
ـ كتاب: نام خانوادگي نويسنده، نام نويسنده، (تاريخ انتشار)، عنوان كتاب، نام مترجم، مصحح يا محقق، محل نشر، ناشر.
ـ مجله: نامخانوادگي نويسنده، نام نويسنده، (تاريخ انتشار).«عنوان مقاله«، نام مجله، شماره نشريه، شماره صفحات اول و آخر مقاله.
ـ پایگاه اینترنتی: نام خانوادگی نویسنده، نام نویسنده. (روز، ماه و سال دسترسي به صفحهي مورد نظر) «عنوان مقاله». نام وب سايت. تاریخ آخرين اصلاح صفحهي مورد نظر.از آدرس الكترونيكي …
نکات قابل توجه:
1. چکیده و اصل مقاله به صورت یکجا ارسال شود.
ج) چگونگی ارسال مقالات
مقالات به صورت لوح فشرده، همراه با دو نسخه پيرينت از آن به دبيرخانه همايش ارسال گردد.
به آدرس: شهرستان استهبان – بلوار امام رضا(ع) – دانشگاه آزاد اسلامی – کمیته علمی همایش سبک زندگی زن نمونه قرآنی
برگزار کنندگان:
دبیرخانه شهرستان قرآنی استهبان - دفتر امام جمعه - فرمانداری استهبان
دانشگاه دولتی - دانشگاه پیام نور - دانشکده فنی امام حسین(ع) - دانشگاه آزاد اسلامی - دانشکده پیراپزشکی
حوزه علمیه خواهران و برادران - آموزش و پرورش - بسیج دانشجویی
يكى ديگر از اعتراضاتى كه (از سوى كليسا) بر مسأله تعدد زوجات رسول خدا (ص) شده اين است كه (اصحاب كليسا) گفته اند: تعدد زوجات جز حرص در شهوترانى و بى طاقتى در برابر طغيان شهوت هيچ انگيزه ديگرى ندارد و رسول خدا (ص) براى همين جهت تعدد زوجات را براى امتش تجويز كرد و حتى خودش به آن مقدارى كه براى امت خود تجويز نموده (چهار همسر) اكتفاء ننموده و عدد همسرانش را به نه نفر رسانيد.(1)
اين مساله به آيات متفرقه زيادى از قرآن كريم ارتباط پيدا می كند كه اگر ما بخواهيم بحث مفصلى كه همه جهات مساله را فرا گيرد آغاز كنيم، على القاعده بايد اين بحث را در تفسير يك يك آن آيات بياوريم و به همين جهت گفتگوى مفصل را به محل مناسب خود می گذاريم و در اينجا بطور اجمال اشاره اى می نمائيم:
ابتدا لازم است كه نظر ايراد و اشكالكننده را به اين نكته معطوف بداريم كه تعدد زوجات رسول خدا (ص) به اين سادگی ها كه آنان خيال كرده اند نبوده و انگيزه آن جناب از اين كار زيادهروى در زن دوستى و شهوترانى نبوده است، بلكه در طول زندگى و حياتش هر يك از زنان را كه اختيار می كرده، به طرز خاصى بوده است.
اولين ازدواج آن حضرت با خديجه كبرا عليهاالسلام بوده، و حدود بيست سال و اندى از عمر شريفش را (كه تقريبا يك ثلث از عمر آن جناب است) تنها با اين يك همسر گذراند و به او اكتفاء نمود، كه سيزده سال از اين مدت بعد از نبوت و قبل از هجرتش از مكه به مدينه بوده.
آن گاه -در حالى كه- هيچ همسرى نداشت، از مكه به مدينه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلاى كلمه دين پرداخت و آن گاه با زنانى كه بعضى از آنها باكره و بعضى بيوه و همچنين بعضى جوان و بعضى ديگر عجوز و سالخورده بودند ازدواج كرد و همه اين ازدواج ها در مدت نزديك به ده سال انجام شد و پس از اين چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحريم شد، مگر همان چند نفرى كه در حباله نكاحش بودند. و معلوم است كه چنين عملى با اين خصوصيات ممكن نيست با انگيزه عشق به زن توجيه شود، چون نزديكى و معاشرت با اينگونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از كسى كه در اوان عمرش ولع و عطشى براى اين كار نداشته، نمیتواند انگيزه آن باشد.
علاوه بر اينكه هيچ شكى نداريم در اينكه بر حسب عادت جارى، كسانى كه زن دوست و اسير دوستى آنان و خلوت با آنانند، معمولا عاشق جمال و مفتون ناز و كرشمه اند كه جمال و ناز و كرشمه در زنان جوان است كه در سن خرمى و طراوتند و سيره پيامبر اسلام از چنين حالتى حكايت نمی كند(2) و عملا نيز ديديم كه بعد از دختر بكر، با بيوه زن و بعد از زنان جوان با پيره زن ازدواج كرد، يعنى بعد از ازدواج با عايشه و ام حبيبه جوان، با ام سلمه سالخورده و با زينب دختر جحش، كه در آن روز بيش از پنجاه سال از عمرشان گذشته بود ازدواج كرد.
از سوى ديگر زنان خود را اختیار داد بين بهره ورى و ادامه به زندگى با آن جناب و طلاق و در صورت ادامه زندگى با آن حضرت، آنان را بين زهد در دنيا و ترك خود آرايى و تجمل مخير نمود- اگر منظورشان از همسرى با آن جناب، خدا و رسول و خانه آخرت باشد- و اگر منظورشان از آرايش و تمتع و كام گيرى از آن جناب دنيا باشد. آيه زير شاهد بر همين داستان است:
« يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلًا وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً »
« هان اى نبى به همسرانت بگو اگر زندگى دنيا و زينت آن را می خواهيد بيائيد تا شما را از دنيا بهرمند كنم و بخوبى و خوشى طلاقتان دهم، و اگر خدا و رسول و خانه آخرت را می خواهيد بدانيد كه خداى عز و جل براى زنان نيكو كار شما اجرى عظيم آماده كرده است. » سوره احزاب، آيه 29
و اين معنا هم بطورى كه ملاحظه می كنيد با وضع مرد زن دوست و جمال پرست و عاشق وصال زنان، نمی سازد!
پس براى يك دانشمند اهل تحقيق اگر انصاف داشته باشد، راهى جز اين باقى نمی ماند كه تعدد زوجات رسول خدا (ص) و زن گرفتنش در اول بعثت و اواخر عمر را با عواملى ديگر غير زن دوستى و شهوترانى توجيه كند.
و اينك در توجيه آن می گوئيم دلایل ازدواج های پیامبر اسلام را:
رسول خدا (ص) با بعضى از همسرانش به منظور كسب نيرو و به دست آوردن اقوام بيشتر و در نتيجه به خاطر جمع آورى يار و هوادار بيشتر ازدواج كرد.
و با بعضى ديگر به منظور جلب نمودن و دلجويى و در نتيجه ايمن شدن از شر خويشاوند آن همسر ازدواج فرمود
و با بعضى ديگر به اين انگيزه ازدواج كرد كه هزينه زندگيش را تكفل نمايد و به ديگران بياموزد كه در حفظ ارامل و پير زنان از فقر و مسكنت و بى كسى كوشا باشند، و مؤمنين رفتار آن جناب را در بين خود سنتى قرار دهند
و با بعضى ديگر به اين منظور ازدواج كرد كه با يك سنت جاهليت مبارزه نموده و عملا آن را باطل سازد
كه ازدواجش با زينب دختر جحش به همين منظور بوده است، چون او نخست همسر زيد بن حارثه (پسر خوانده رسول خدا (ص)) بود و زيد او را طلاق داد و از نظر رسوم جاهليت ازدواج با همسر پسر خوانده ممنوع بود، چون پسر خوانده در نظر عرب جاهلى حكم پسر داشت، همانطور كه يك مرد نمیتواند همسر پسر صلبى خود را بگيرد، از نظر اعراب ازدواج با همسر پسر خوانده نيز ممنوع بود، رسول خدا (ص) با زينب ازدواج كرد تا اين رسم غلط را بر اندازد، و آياتى از قرآن در اين باب نازل گرديد.(3)
و ازدواجش با سوده دختر زمعه به اين جهت بوده كه وى بعد از بازگشت از هجرت دوم از حبشه همسر خود را از دست داد و اقوام او همه كافر بودند و او اگر به ميان اقوامش برمیگشت يا به قتلش می رساندند و يا شكنجه اش می كردند و يا بر برگشتن به كفر مجبورش می كردند لذا رسول خدا (ص) براى حفظ او از اين مخاطر با او ازدواج نمود.
و ازدواجش با زينب دختر خزيمه اين بود كه همسر وى عبد اللَّه بن جحش در جنگ احد كشته شد و او زنى بود كه در جاهليت به فقرا و مساكين بسيار انفاق و مهربانى میكرد و به همين جهت يكى از بانوان آبرومند و سرشناس آن دوره بود و او را مادر مساكين ناميده بودند، رسول خدا (ص) خواست با ازدواج با وى آبروى او را حفظ كند (و فضيلت او را تقدير نمايد).
و انگيزه ازدواجش با ام سلمه اين بود كه وى نام اصليش «هند» بود و قبلا همسر عبد اللَّه بن ابى سلمه پسر عمه رسول خدا (ص) و برادر شيرى آن جناب بود و اولين كسى بود كه به حبشه هجرت كرد، زنى زاهده و فاضله و دين دار و خردمند بود، بعد از آنكه همسرش از دنيا رفت رسول خدا (ص) به اين جهت با او ازدواج كرد كه زنى پير و داراى ايتام بود و نمی توانست يتيمان خود را اداره كند.
و ازدواجش با صفيه دختر حى بن اخطب بزرگ يهوديان بنى النضير به اين علت صورت گرفت كه پدرش ابن اخطب در جنگ بنى النضير كشته شد و شوهرش در جنگ خيبر به دست مسلمانان به قتل رسيده بود و در همين جنگ در بين اسيران قرار گرفته بود، رسول خدا (ص) او را آزاد كرد و سپس به ازدواج خودش در آورد، تا به اين وسيله هم او را از ذلت اسارت حفظ كرده باشد و هم داماد يهوديان شده باشد. و يهود به اين خاطر دست از توطئه عليه او بردارند.
و سبب ازدواجش با جويريه كه نام اصليش «برة» و دختر «حارث»، بزرگ يهوديان بنى المصطلق بود، بدين جهت بود كه در جنگ بنى المصطلق مسلمانان دويست خانه وار از زنان و كودكان قبيله را اسير گرفته بودند، رسول خدا (ص) با جويريه ازدواج كرد تا با همه آنان خويشاوند شود، مسلمانان چون اوضاع را چنين ديدند گفتند: همه اينها خويشاوندان رسول خدا (ص) هستند و سزاوار نيست اسير شوند، ناگزير همه را آزاد كردند و مردان بنى المصطلق نيز چون اين رفتار را بديدند تا آخرين نفر مسلمان شده و به مسلمين پيوستند و در نتيجه جمعيت بسيار زيادى به نيروى اسلام اضافه شد و اين عمل رسول خدا (ص) و آن عكس العمل قبيله بنى المصطلق اثر خوبى در دل عرب به جاى گذاشت.
و ازدواجش با ميمونه كه نامش «بره» و دختر حارث هلاليه بود، به اين خاطر بود كه وى بعد از مرگ شوهر دومش ابى رهم پسر عبد العزى، خود را به رسول خدا (ص) بخشيد تا كنيز او باشد، رسول خدا (ص) در برابر اين اظهار محبت او را آزاد كرد و با او ازدواج نمود و اين بعد از نزول آيه اى بود كه در اين باره نازل شد.(4)
و سبب ازدواجش با ام حبيبه (رمله) دختر ابى سفيان اين بود كه وقتى با همسرش عبيد اللَّه بن جحش در دومين بار به حبشه مهاجرت نمود، شوهرش در آنجا به دين نصرانيت در آمد و خود او در دين اسلام ثبات قدم به خرج داد. و اين عملى است كه بايد از ناحيه اسلام قدردانى بشود، از سوى ديگر پدرش از سر سخت ترين دشمنان اسلام بود و همواره براى جنگيدن با مسلمين لشكر جمع میكرد، رسول خدا (ص) با او ازدواج كرد تا هم از عمل نيكش قدردانى شود، و هم پدر او دست از دشمنى با او بردارد و هم خود او از خطر محفوظ بماند.
ازدواجش با حفصه دختر عمر نيز بدين جهت بود كه شوهر او خنيس بن حذافه در جنگ بدر كشته شد و او بيوه زن ماند.
و تنها همسرى كه در دختريش با آن جناب ازدواج كرد عايشه دختر ابى بكر بود.(5)
بنا بر اين اگر در اين خصوصيات و در جهاتى كه از سيره آن جناب در اول و آخر عمرش در اول بحث آورديم و در زُهدى كه آن جناب نسبت به دنيا و زينت دنيا داشت و حتى همسران خود را نيز بدان دعوت می كرد دقت شود، هيچ شكى باقى نمی ماند در اينكه ازدواج هاى رسول خدا (ص) نظير ازدواج هاى مردم نبوده، به اضافه اينكه رفتار آن جناب با زنان و احياى حقوق از دست رفته آنان در قرون جاهليت و تجديد حرمت به باد رفته شان و احياى شخصيت اجتماعيشان، دليل ديگرى است بر اينكه آن جناب زن را تنها يك وسيله براى شهوترانى مردان نمی دانسته و تمام همش اين بوده كه زنان را از ذلت و بردگى نجات داده و به مردان بفهماند كه زن نيز انسان است حتى در آخرين نفس عمرش نيز سفارش آنان را به مردان كرده و فرمود:” الصلاة الصلاة و ما ملكت ايمانكم لا تكلفوهم ما لا يطيقون، اللَّه اللَّه فى النساء فانهن عوان فى ايديكم” (6)، (تا آخر حديث).
و سيره اى كه آن جناب در رعايت عدالت بين زنان و حسن معاشرتشان و مراقبت حال آنان داشت مختص به خود آن جناب بود كه ان شاء اللَّه در مباحث آينده كه در باره سيره آن جناب بحث خواهيم كرد، رواياتى و اشارهاى به اين جهت نيز می آوريم، و اما اينكه چرا براى آن جناب بيش از چهار زن جايز بوده، پاسخش اين است كه اين حكم مانند روزه وصال يعنى چند روز به يك افطار روزه گرفتن، از مختصات آن جناب است و براى احدى از امت جايز نيست، و اين مساله براى همه امت روشن بود و به همين جهت دشمنانش مجال نداشتند كه به خاطر آن و به جهت تعدد زوجات بر آن جناب خرده بگيرند، با اينكه همواره منتظر بودند از او عملى بر خلاف انتظار ببينند و آن را جار بزنند.
ترجمه تفسیر المیزان (علامه طباطبایی ره)، ج 4 صفحه 307 تا 311
عنوان مطلب: بحث علمى ديگر مربوط به تعدد زوجات رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
توجه: متن پاورقی ها در تفسیر المیزان نیامده است و برای تفیهم بیشتر مظلب است.
1. لازم به ذکر است که رسول گرامی اسلام تنها 9 زن دائم داشته اند و این سیره مختص خود ایشان بوده است نه کس دیگری.
2. یعنی با توجه به زندگی نامه حضرت، چنین اعمالی هیچ گاه از او دیده نشده و در تاریخ ثبت نگردیده است.
3. در این مورد خاص گفته اند پیغمبر این ازدواج بسیار برایش سخت و سنگین بود، لذا آیه نازل شد و به او دستور داده شد که باید این ازدواج صورت گیرد تا این سنت غلط شکسته شود.
4. در این مورد اصطلاحاً می گویند آن زن، خود را به پیامبر حبه کرد! یعنی خود را به او بخشید و اظهار کنیزی کرد، آیه آمد و گفت که حالا که خود را به رسول ما بخشیده، با او ازدواج کند.
5. پيامبر اسلام (ص) در سال دهم بعثت و دوم هجرت عايشه را به همسري گرفت. وى، دختر ابوبكر است و در اواخر سال دوم هجرت به خانه رسول اللَّه صلى الله عليه وآله آمد ؛ هرچند كه در ماههاى پايانى پيش از هجرت، به عقد درآمده بود (سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 435 ). دو مسئلهاى كه در بين مردم مشهور است، از نظر تاريخى ثابت نيست ؛ يكى 9 ساله بودن عايشه هنگام ازدواج و ديگرى حسن جمال او! بسيارى از مورخان، سن عايشه را در هنگام ازدواج، 17 يا 18 سال ثبت كردهاند و از نظر كمالات و زيبايى نيز او را ضعيف شمردهاند. ازدواج با عايشه، يك حركت سياسى محسوب مىشد ؛ چون پيامبر پس از درگذشت ابوطالب و خديجه، زير فشار فراوان از طرف دشمنانى سرسخت چون ابولهب و ابوجهل بود و به شدّت به حمايت قبايل مختلف ديگر نياز داشت. ابوبكر نيز نفوذ قبيلهاى بسيارى داشت و نيز خودش از پيامبر تقاضاى ازدواج با عايشه كرد ؛ از اين رو، رد تقاضاى او به مصلحت نبود ؛ زيرا محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى، رابطه خويشاوندى بود و پيامبر، براى شكستن اتحاد دشمنان و جلب حمايت قبايل، به اين كار اقدام نمود. تفاوت سن ميان مرد و زنى كه با هم ازدواج مىكنند، در جوامع بدوى، قابل قبول بوده، هيچ قباحت و زشتى نداشته است و آن را يك عمل غير اخلاقى نمىدانستند. به طور كلى، رسوم و قواعد اجتماعات قبيلهاى آن دوران را نبايد با جوامع مدنى و پيشرفته امروز مقايسه كرد. در اين باره بايد دانست با توجه به فرهنگ آن روزگار، گاهي براي اداي احترام به يک شخصيت و يا براي ابراز علاقه يک قبيله به قبيله ديگر ازدواج هايي صورت مي پذيرفت به طوري که اگر طرف مقابل نمي پذيرفت به عنوان رد احترام و گاهي در حد اعلام تنفر و اعلان جنگ بود. به اين نکته هم توجه کنيد که عايشه قبلا شوهر داشته است نه اينکه بي شوهر باشد .اين نکته را در الصحيح من سيره النبي آورده است .
6. نماز، نماز و بردگانى كه در ملك شمايند زنهار كه ما فوق طاقتشان بر آنان تحميل نكنيد، خدا را خدا را در زنان كه آنان مقهور و زير دست شمايند. (سيره حلبى ج 3 ص 473)